از جنس خواهرانه

  • Agnes :)
  • شنبه ۱۹ مرداد ۹۸
  • ۰۴:۳۸

تنها چیزی که این روزا غمگینم میکنه دور شدنش هست 

وقتی بهش فکر میکنم بی اختیار چشم هام خیس میشن... همین جوریشم چون که خواهر ندارم کلی احساس خلا و تنهایی میکنم

از کل دنیا ی دلم به داشتن برادر بزرگتر خوش بود که اونم میشه دورترین نقطه

تو این دنیا

اولین روزی که فهمیدم رفتنش حتمی شده آخرین امتحان ترم 2 بود 

که از خود شهر دانشجویی تا خود خونه بکوب گریه کردم 

همین جوریشم سالی 3 بار بیشتر نمیدیدمش 

ولی اینکه وقتی بهش فک کنی و بدونی حتی دیگه دستت هم بهش نمیرسه 

و حالا حالاها نمیتونی ببینیش حس خوبی نیست 

قطعا روز پروازت من تتها ترین ادم شهرم 

برادر ها قلب خواهر شون هستند

خدا پشت و پناهت باشه قلب من

دلتنگی های من برای تو (1)

4:37

19/5/98

یاد آن ایام بخیر 🌱

  • Agnes :)
  • پنجشنبه ۱۷ مرداد ۹۸
  • ۱۹:۴۹

چون استفاده ام از اینستاگرام زیاد شده بود و خودمم کلافه شده بودم تصمیم 

گرفتم برای تنبیه خودم به مدت یک هفته دی اکتیو کردم

طبیعتا وقت اضافه می آوردم و نشسته بودم روی تخت و داشتم کتاب دختر پرتغال میخوندم

دقیقا نمیدونم چه فعل و انفعالاتی درونم رخ داد و رفتم انباری و دنبال اون جعبه کوچیکی که داخلش ورقه هایی بود ک خاطراتم می‌نوشتم 

بالاخره پیداش کردم 

و نشستم تک ب تک خاطراتم خوندم ی سری مربوط به سال 87 وقتی پنچم ابتدایی بودم بود 

خاطراتم این بود که خانوم معلم فلانی رو دوست داره و فرق میذاره بینمون

یا چرا امتحان قرآن 19شدم 

و بعد با ی عالمه خوشحالی ک شاگرد اول شده بودم

و بهترین شم 14 تیر 87 بود که نمونه دولتی قبول شده بودم اون موقع شهر ما تیز هوشان نداشت 

و بعدشم از دوران راهنمایی خاطره ای در دسترس نیست اصلا 

و بقیه اش میرسه به سال 91 و 92 

خیلی روزایی خاکستری بود حتی خوندم اون خاطرات بهم حس خوبی نمیداد 

اون مدرسه ی و اون معلم و اون همکلاسی ها همش ی زمینه ی خاکستری مایل به سیاه تو ذهنم جا مونده 

حتی یاد آوریش هم برام خوشایند نبود 

و بعد اون خاطراتم تو بلاگفا مینوشتم که زد حذفش کرد لعنتی 

فقط چیزی که برام جالب بود این بود که اون موقع ی دوستی داشتم که یادم خیلی صمیمی بودیم و هر جای ک اسمش اومد نوشتم فاطمه ی گل 

ولی اون ادم الان تو زندگیم هیچ نقشی نداره و فقط میدونم همین روزا مراسم عقدش بوده 

و دنیا چقد عجیب  روزایی که ی سری بهترین کس زندگیت بودن الان هیچ نقشی ندارن

و اونم به هیچ دلیل فقط گذر زمان 

و دنیا واقعا جای عجیبیه :) 

بازم میگم

  • Agnes :)
  • چهارشنبه ۱۶ مرداد ۹۸
  • ۰۳:۲۱

موفقیت فقط تو کنکور و صرفا ی رشته ی خاص تعریف نشده 

موفقیت توی طرز فکر توعه که از راهی ک جلو روته راه موفقیت پیدا کنی 

انقد خودتون پشت سد کنکور تلف نکنید 

یکم هم ب خدا اعتماد کنید 

وقتی یکسال تلاش نکردی دوسال  موندی تلاش نکردی رفتی رو سیکل معیوب نمیگم نمون ولی ی اراده ی فولادی میخواد موندن ی روحیه ی آهنی

وقتی ادم پشت کنکوری بودن نیستی روحیه ات ضعیفه خودت تلف نکن 

موفقیت فقط در کنکور نیست 

زنگ اون یکی درم بزن

چیزی که من خودم تا قبل رفتن دانشگاه متوجهش نبودم 

وای باید ی دورانی رو بگذرونی 

خواه پند گیر خواه ملال

torento

  • Agnes :)
  • يكشنبه ۱۳ مرداد ۹۸
  • ۰۴:۲۷

ساعت 4:24دقیقه ی صبح دوستم ک از torentoاستوری گذاشته و رنگ موی جذابش 

و منم روی تختم دراز کشیدم و دارم تک ب تک ستاره های روشن رو میخونم و 

دونه دونه خاموش میشن

زندگی هنوزم زیباست؟ نه؟

زیباست با همه اختلاف که نه با همه ی شکاف های طبقاتیش

خواب🙄

  • Agnes :)
  • شنبه ۱۲ مرداد ۹۸
  • ۰۱:۱۸

دیشب خواب میدیم که بخاطر کنکور دارم خودکشی میکنم 

اولش از ی جای بلند پرت کردم خودمو پایین ولی نمردم 

بعد رفتم ی عالمه قرص بخورم ک بکشم خودم که از خواب پریدم 

ولی جالبش این بود که مامانم میگفت بذارین بکش خودش درس نخونده باید بمیره 

و لحظه ی پرت شدنم پایین کنارم ایستاده بود و نگاهم می‌کرد 😐

لعنتی ☹️😑

گاه گاهی اندکی مینویسم ...