جای خالی..

  • Agnes :)
  • جمعه ۱۵ آذر ۹۸
  • ۰۱:۵۴

همه چیز خوب پیش میره 

درسم میخونم 

کلاس عکاسی ثبت نام کردم 

شغلی ک میخواستم گیر آوردم 

لباسایی دلم میخواد میخرم میپوشم 

غذایی ک دوست دارم میخورم 

کتاب میخونم 

تفریح میکنم با دوستام 

دور برمم شلوغ و دوستای خوبی دارم 

اما در کنار همه‌ی این ها ی چیز ی حس ی خلا بدجور منو با خودم درگیر می‌کند 

آن هم حس اینکه من ب انداره کافی دوست داشتنی نیستم 

مدتی که با این حس کلنجار میرم شاید 3 هفته 

ی خلا محبت بزرگی رو درونم حس میکنم 

خلأ دوست داشته شدن 

خلا خوب بودن 

خلا کافی بودن 

هیچ وقت از خانوادم ب انداره کافی محبت دریافت نکردم و این تو 22 سالگی بدجور ته دلم خالی کرده 

و این باعث شده وابستگی عاطفی خیلی خیلی خیلی کمی نسبت ب خانوادم دارم 

شاید چیزی بود تا الان بخاطرش خوشحال بودم ک هیچ وقت تو خوابگاه دلتنگ خانواده ام نبودم 

ولی چیزیه ک تو این برهه جای خالی حس دوست داشته شدن و لایق بودن خیلی تو ذوقم میزنه 

میدونم بخاطر زندگی خوابگاهی و دور بودن 

ولی خیلی وقت ها حس میکنم برا کسی مهم نیستم 

نه خانواده 

نه دوست 

نه حتی یار نداشته ام :(

اینکه حتی وقتی به ازدواج تو آینده فک میکنم حس میکنم لایق ی ادم خوب نیستم و هیچ وقت همچین آدمی سر راهم قرار نمیگیره چون من ب قدر کافی خوب نیستم 

برای حال خودم

  • Agnes :)
  • جمعه ۱ آذر ۹۸
  • ۱۲:۰۷

حوالی دی ماه سال گذشته دانشجویان روان‌ شناسی بالینی دانشگاه ی گروه در مانی تشکیل دادن  و تو چنل دانشگاه فراخوان دادن 

برا اول تستش همون بهمن ماه رفتم نمره افسردگی من 28بود 29 افسردگی شدید هست 

بعدعید  کلاس ها شروع شد یک جلسه 8 9 نفره ادمای مختلف با افسردگی های مختلف،

خیلی ها بهم گفتن مگه فایده داره؟ تو کجات شبیه افسرده هاست؟

رفتم و کلاسام ادامه دادم

دیگه جوری بود ک برای تشکیل کلاسا دل تو دلم نبود 

اواخر خرداد کلاسم تموم شد 

اون حال خوبی ک داشتم رو با دنیا عوض نمیکنم و نمیکردم 

و مهر امسال برای سومین بار چکاب روحی شدم

افسردگی من از 28 به 10 و به 3 رسیده بود 

از اینکه برای حال خوبم تلاش کردم و نتیجه اش گرفتم بی نهایت خوشحالم 

مطمئنم 20 سال دیگه برای وقتی ک  تو 20 سالگیم گذاشتم و برای حال خوبم از خودم ممنون خواهم بود 

 

 

گاه گاهی اندکی مینویسم ...