سکوت

  • Agnes :)
  • يكشنبه ۳۱ فروردين ۹۹
  • ۲۲:۴۹

به هر حال دلیل نمیشه ادم های اطراف و حرفاشون انقد مهم باشه که قرار باسه ادم جواب هر کسی رو بده 

خصوصا که دنیای مجازی کهاضلا ارزشش نداره به لجن پراکنی آدماش بخوای اهمیت بدی

میتونیم اون ی ذره زبون برای تشویق و انرژی دادن به ادما استفاده کنی وهم میتونی برای ایراد گرفتن و قضاوت کردن بر اساس زندگی نکرده ی خودمون بکار ببریم 

اینجاست که شعور خودش نشون میده 

و تمرین کن سرت روی بدنت باشه نه تو زندگی دیگران :))) 

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

اولین ماه سال 99 با قرنطینگی و تجربه چیز های جالبی گذشت 

اولیش چرمی دوزی بود و دوختن ی کیف پول و جا سوییجی برای خودم که الگوی جا هندزفری رم در آوردم که اونم شروع کنم 

دومیش خیاطی ...حتی بلد نبودم چرخ خیاطی رو نخ کنم ولی با کمک دیدن ویدیو های اپارات علاوه بر نخ کردن تونستم ی رو تختی و رو بالشی به همراه دوتا باکس پارچه ای برای خودم بدوزم 

به رنگ بنفش با گل های سفید :)

سومیش شیرینی پزی و امتحانش 

چهارمیش هم تموم کردن کتاب ادم های سمی که نپسندیدمش و شروع کتاب چهار اثر که اصلا جذبم نکرد و دست و دلم به خوندن ادامه اش نمیره احتمالا ملت عشق یا سمفونی مردگان شروع کنم 

این ماه 4 تا فیلم دیدم 

A danish girl

green book 

sweet novamber 

کولت 

4 تاشم قشنگ بودن 

و اخریش شروع فتوشاپ عکاسی و یاد گرفتن فتوشاپ بود 

 

 

امسال پایان هر ماه ی گزارشی از مفید بودن روز هام مینویسم ببینم که چقد به اهدافی ک اول سال نوشتم دارم نزدیک تر میشم 

خودم برای خودم

  • Agnes :)
  • يكشنبه ۱۷ فروردين ۹۹
  • ۲۱:۱۸

از طرف یکی از بلاگرای اینستا گرام دعوت شدم که خودم برای خودم ی نامه ای بنویسم طبق معمول همیشه اینحا برای من خیلی ارام بخش تر وامن تر از جاهای دیگه بود 

من عزیزم ....تقریبا از یکسال قبل ی فصل جدیدی تو زندگیت شروع شد با قبول شدن در رشته ای که مطابق میلت نبود(مطابق میل برات تعریف شده بود) و از دست دادن کسی که شاید برای اولین بار انقد جدی بهش علاقمند شده بودی یک سری مشکلات و چالش هایی رو گذروندی . اون مدتی که داشتی با این سری مشکلات سر و کله میزدی به نظر خودت سخت ترین و غیر قابل تحمل ترین اتفاقات زندگی بودن 

تو تا الان نه ی مقام خیلی مهمی توی ورزش بدست آوردی نه نقاش ماهری شدی نه حتی ی رتبه ی ۲ رقمی تو کنکور داشتی ونه هیچ مهارت خیلی خاص ومنحصر به فردی رو داشتی ولی یاد گرفتی خود خودت باشی ...یاد گرفتی وقتی چیزی مطابق میل خودت که چیزی که اطرافیان برات موفقیت تعریفش کردن نشدی جا نزنی و و بایستی و تمام قد خودت حمایت کنی 

اون روزایی که داشت به سختی میگذشت دقیقا یادم که چقد تو خودت بودی و همش ذهنت درگیر این بود که چطور میشه کنار اومد 

و من الان بهت افتخار میکنم بابت اینکه از سخت ترین روزات استفاده کردی برای شروع ی فصل جدید 

میتونستی خیلی راحت جا بزنی و تا اخر حسرت بخوری ولی تو بلند شدی و راه جدید از رشته ات برای خودت انتخاب کردی و براش تلاش کردی و قدم برداشتی 

 این روزا حتی همین که خودت رو Pیدا کردی و هر روز داری برای بهتر شدن تلاش میکنی بهترین اتفاقات ۲۱ سالگیمون هست 

ادما و روابط مختلفی رو تجربه کردی 

جلو رفتی 

سرت به سنگ خورد و بلند شی و کلی چیز جدید یاد گرفتی و تجربه کردی 

همین که اهدافی داری حاصل دیکته کردن خانواده و اطرافیان بهت نیست و چیزی که از درون خودت  بیرون اومده بهترین دستاورد ۲۱ سالگیت 

همین که داری اجزای خودت تک تک ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍Pیچ و مهره های روح خودت باز میکنی و تا خود بهتری بسازی 

تا خودت بهتر بشناسی 

با خودت بیشتر حال کنی 

و ارزش خودت بیشتر بدونی و فهمیدی که هر چیزی گه تو این دنیا میخوای بدست بیاری از دزون خودت نشات میگیره 

شاید یکی از اتفاقات مثبتی که برات افتاده تا الان فهمیدن ارزش خودت اینکه هیچ کس اندازه تو برای خودت ارزشمند نیست و  اجازه نمیدی هر کسی مطابق میل خودت باهات برخورد کنه و خیلی زود ادمای سمی رو کنار میزاری 

اتفاق کمی نیست 

اینکه بیشتر از هر موضوع دیگه ای کتاب  خود شناسی تو قفسه ی کتاب خونت داری 

بر خلاف هم سن و سالات که دنبال مد و انواع ارایش و لباس هستن 

دنبال کلاس و دوره های خود شناسی هستی و خود مراقبتی هات هر روز لیست میکنی و انجام میدی 

همه ی اینا اتفاقات خیلی خوبی هستن که خوشحالم برات داره اتفاق می افته

 

خلاصه اینکه خودت باش و برای خود واقعیت بودن بجنگ

گاه گاهی اندکی مینویسم ...