بالاخره مال خودم شدی

  • Agnes :)
  • پنجشنبه ۳ مرداد ۹۸
  • ۱۶:۰۳

از تابستون پارسال خیلی علاقمند شدم به عکاسی 

نقد عکس ها رو میخوندم چنلش داشتم و واقعا دلم میخواست که دوربین داشته باشم 

ولی بالا رفتن یهویی دلار و 4 برابر شدن قیمت دوربین از این کار پشیمونم کرد و از طرفی مشخص نبود تکلیف دانسگاه واینا 

واس همین خانواده موافقت نکردن با تقبل هزینه اش و منم کاری از دستم بر نمیومد که دیگه بیخیالش شدم ولی تو این یک سالی که گذشت همش تو دلم 

میگفتم کاش ی دوربین داشتم 

اطرافیان و دوستامم بهم میگفتن چقد قشنگ عکس میگیری چقد عکسات خوبن 

خلاصه پیچ عکاسی که میدیدم دلم براش پر میکشید که کاش منم ی دوربین داشتم 

تو مسیر دانشگاه تا خوابگاه ی مغازه ی دوربین فروشی بود که هر دفعه رد میشدم مارک مورد علاقه ی دوربین میدیدم دلم میخواست الان تو دست هام بود

تا اینکه رسیدیم به امسال و ی روز که داستم تو خونه غر میزدم که نذاشتین برم دنیال علاقم 

پدر گفت که هر دوربینی که میخوای در موردش تحقیق کن تا برات بگیرم و امروز بعد دوهفته خوندن نقد ها و مشخصات دوربین های مختلف سفارش دادم ی 

دوربین dslr nikon 

دقیقا مثل بچه ها براش ذوق دارم که برسه دستم و بغلش کنم:)

کسی میتونه راهنمایی کنه در مورد اینکه باید از کجا عکاسی رو شروع کنم 

و چطوری میشه توش پیشرفت داشت 


حوالی 21 سالگی

  • Agnes :)
  • يكشنبه ۳۰ تیر ۹۸
  • ۰۲:۰۳

چیزی که این روزا در حوالی 21 سالگی ذهنم به خودش مشغول کرده پیشرفته 


تمام روز تو ذهنم اینکه چطور و به چه روشی میتونم پیشرفت کنم و بعد پذیرش برادرم در نروژبیشترین چیزی که  ذهنم به خودش مشغول کرده 

اپلای کردن بعد دوره ی کارشناسی هست که برای محقق شدنش بیشتر باید درس بخونم و معدلم ببر بالا و این رو میطلبه که طول ترم وقت 

وقت بیشتری بذارم و سعی کنم از همون اویل ترم اخر هفته ها رو اختصاص بدم به درس خوندن تا تلمبار نشه برای شب های امتحان 

و بعد  خوندن برای تافل هست که باید کلاس زبان برم و موازی با دانشگاه  براش تلاش کنم که به یمن کنکور و پشت کنکوری شدن همش فراموش 

شده و تنها کاری که الان از دستم بر میاد تا شروع ترم و رفتن به کلاس دیدن فیلم و تمرکز به مکالماتی که رخ میده 

ورود به شرکت نفت و ایران ترانسفو هم خیلی وسوسه کننده است 

خلاصه چیزی که بیشترین دغدغه ام تو این روزاست اینکه چطور و چه شکلی میشه به بهترین نحو پیشرفت کرد 

شروع کردم و هفته ای یک مقاله در زمینه ی رشتم میخونم از مقاله های سطح پایین شروع کردم تا اینکه  برسم به اخرین مقاله هایی ک تو همایش بین
 الملی ارائه شده همایشی که جز کادر اجراییش بودم و شد نقطه ی عطف شروع علاقه ی من به رشتم 

خوشحالم بابت این پیشرفت که ذهنم در حوالی 20 سالگی خیلی متفاوت با حوالی 21 سالگی 

دغدغه هایی ک حتی با دغدغه بودن هم برام شیرین و لذت بخش :)


98418/98412♥️

  • Agnes :)
  • چهارشنبه ۱۹ تیر ۹۸
  • ۱۸:۰۳

#تموم شدن امتحانا

#پایان ترم2

#کتاب دختر پرتغال

#مهمونی خونه خاله

#تهران 98

#چیتگر

  #دریاچه خلیج فارس

#دلخوری از هم اتاقی (عصبانی که میشیم حرفای دلمون شاید میگیم ) 

عجیب هست ولی واقعی

  • Agnes :)
  • جمعه ۱۴ تیر ۹۸
  • ۱۹:۳۹

امروز خیلی ها کنکور دادن 

منم پارسال این موقع کنکور دادم 

و ذهنی که الان دارم خیلی فرق میکنه با ذهنی و تصوری که از زندگی پارسال داشتم 

فقط میخوام بگم زندگی اصلا اونطوری نیست ک ادم قبل کنکور تصور میکنه بعد کنکور که وارد ی زندگی واقعی میشی همچی خیلی متفاوت میشه 

کنکور برا خودتون گول نکنید 

من الان اون رشته ای که بهش علاقه دارم رو نمیخونم ولی واقعا آرامش رو تو لحظه ب لحظه زندگیم حس میکنم 

واین همه استرس و دوندگی بخاطر اینکه ادم احساس ارامش داشته باشه 

اون حس ارامش فقط تو ی رشته ی خاص تعریف نمیشه 

تو دیدگاه و طرز نگاه ما به زندگی تعریف میشه 

من الان واقعا به این رسیدم که خدا حواسش به بنده هاش هست و اون چیزی که برات رقم میزنه بهترین تو هست 

خدا خیلی بهتر از بنده هاش صلاحش میدونه 

به خدا اعتماد کنید و مطمئن باشید راهی که پیش روتون میذاره بهترین راه برای ارامش شماست 

تو کتاب ملت عشق نوشته :در مقابل اتفاقاتی که برای زندگی تون می افته مخالفت نکنید و هم جریان باهاش باشید حتی اگه زندگیتون رو زیر و رو می کنه 

از کجا میدونین شاید زیر زندگی تون بهتر از روی زندگی شما باشه 


04_03_98🔻🔺

  • Agnes :)
  • يكشنبه ۵ خرداد ۹۸
  • ۰۱:۱۸

بعضی وقتا از این حجم از قوی بودن خسته میشم

بدون شک تو این دنیای کثیف که داریم دختر بودن خیلی سخته 

امروز اینو با تک تک سلولام حس کردم 

اگه ی روز انقد خودخواه شدم ک بخاطر تجربه ی حس مادری بخوام بچه دار شم 

هیچ وقت نمیزارم اون بچه دختر باشه 

ک انقد اذیت شه 

گاه گاهی اندکی مینویسم ...