- Agnes :)
- چهارشنبه ۲ مهر ۹۹
- ۲۱:۴۰
اولش بگم ک باورم نمیشه این همه مدت از نوشتنم اینجا میگذره یا سرعت برق داره روزا میگذره اونم توی قحطی و قرنطینه
اعجب روزای عجیبی رو داریم تو اوج جوونی پشت سر میزاریم و اومدم اینجا از هیجان انگیز ترین سفر بنویسم
با دوستم ک رفیق 10 سالمه تصمیم گرفتیم بریم سفر اونم از شهر دانشجویی ی روز باربنذیل بستیم حرکت کردیم به سمت شهری ک دوتایی اونجا دانشجویم عصر رستیم و وجب وجب شهر دانشجویی رو گشتیم و نزدیک ترمینال شام خوردیم رفتیم سمت جایی ک قرار بود تور حرکت کنه
اونجا واستاده بودیم تا لیدر ساعت حرکت بگه که دوتا از دوستای خوابگاه و بچه های دانشکده رو دیدم ک اتفاقی باهم هم سفر شدیم که کلا جمع مون شد 10 نفر 2 تا ازبچه ها دندون بودن یکی پزشکی 4 تا اتاق عمل 2 تاکاردرمانی و سوار اتوبوس شدیم به مقصد ماسوله از ورودی شهر بزن و برقص داشتیم تا پاسی از شب تا اینکه ساعت 6صب رسیدیم ماسوله و ساعت 7 ونیم حرکت کردیم به سمت ییلاقات للندیز حدودا 10 کیلومتر پیاده روی داشتیم تا برسیم به خود للندیز راهمون صعب العبور بود و از داخل جنگل عبور کردیم ولی عجب جایی بود ی تیکه بهشت 😍😍
داخل جنگل زدیم رقصیدیم مسخره بازی در آوردیم
و دوتا دوست خوب پیدا از اون. جمع پیدا کردم آقای میم
نمیدونم چرا همیشه پسرا دوستای بهتری نسبت ب دخترا هستن برای من...
و تقریبا 6 عصر حرکت کردیم ب سمت شهر خودمون از ورق بازی کردن ها و رقص ها بگذریم آشنایی با آدمای جدید بعد از 7 ماه خونه موندن لذت خاصی داشت برام
بخاطر کرونا سفر پر ریسکی بود ولی ارزش داشت ب قول رفیق جان ی اشتباه خووووب بود
به عنوان اولین سفر مجردی تجربه ی شیرینی بود
به نظرم یکی از چیزایی ک تو زندگیم باید تجربه میکردم ی سفر بدون. خانواده و مستقل بود:)
حتما امتحانش کنید