- Agnes :)
- پنجشنبه ۲۵ بهمن ۹۷
- ۰۱:۰۳
همونی ک وقتی بهش فک میکنیم ی لبخند روی لبتون میاره
همون ادم
همون آرامشی ک درگیرشی
همون لبخند رضایت
واژه ای مقدس به نام عشق
چ اون آدم مادر باشه
چ اون آدم ی رفیق خوب باشه
چ معشوقه ی روزای عاشقی
ولنتاین تون مبارک
همونی ک وقتی بهش فک میکنیم ی لبخند روی لبتون میاره
همون ادم
همون آرامشی ک درگیرشی
همون لبخند رضایت
واژه ای مقدس به نام عشق
چ اون آدم مادر باشه
چ اون آدم ی رفیق خوب باشه
چ معشوقه ی روزای عاشقی
ولنتاین تون مبارک
وقتی از یک کلاسمون که 28 نفر بود
با نامه ی تغییر خوابگاهم موافقت شد
و کلا ساختمون خوابگاه تغییر میکنه و میرم ی خوابگاه بهتره
خیلی احتمالش کم بود این خوابگاه بهم بدن ولی خوب ی بارم شانس در خونمون زد
ولی. ..
با عشق جدید میم هم خوابگاهی میشم😐
خدا؟
توام؟
من ب اندازه کافی اینو تو دانشکده میبینم اذیت میشم
حالا دقیق باید بی افتم خوابگاه اون؟
نمیدونم واقعا حکمتت چیه؟ این که میخوای قوی تر شم ؟ بخدا ب اندازه کافی قوی شدم
این ک میخوای دق کنم همش؟
یا شایدم میخوای ی جور دیگ ورق برگرده و بی لیاقتی میم رسما برام ثابت شه
خدا تو ک میدونی چقد برام سخت گذشته
لطفا تو دوسم داشته باش
و هوام داشته باش
هیچ وقت
تا این حد
تواین شهر دلگیر
این همه
احساس تنهایی نکرده بودم
پس چرا تموم نمیشه ☹️
تو گروه کلاسیمون از نماینده ک رفت ی دانشگاه دیگه تشکر کردم
ب هم اتاقیم که یک ماه باهاش دوست بوده برخورده ک چرا من ازش تشکر کردم
یک بار خودش اینو بهم گفت
دیشبم دوست پسر جدیدش ک چرا شین رو فروختی ب نماینده
😑
و یک دعوای اساسی با دوست پسرش و بعد هم با خودش ساعت 3 شب داشتم
و اخر تهمت اینکه من حرمت نون ونمکی ک خوردم نگه نمیدارم و ادم ب ظاهر دوستی هستم و دشمن شین هستم خورد
صرفا بخاطر اینکه نماینده تو گروه کلاس بهم گفت میشه نماینده انتخاب کنید خودتون من دیگه رفتم
و منم گفتم ممنون بخاطر زحمات کلاس براتوون ارزوی موفقیت دارم
و این ینی خیانت ب هم اتاقیم دیگه مخم قفله
سومین دعوای این ترمم بود