بازم...

  • Agnes :)
  • سه شنبه ۲ بهمن ۹۷
  • ۱۰:۰۶

تو گروه کلاسیمون از نماینده ک رفت ی دانشگاه دیگه تشکر کردم 

ب هم اتاقیم که یک ماه باهاش دوست بوده برخورده ک چرا من ازش تشکر کردم 

یک بار خودش اینو بهم گفت 

دیشبم دوست پسر جدیدش ک چرا شین رو فروختی ب نماینده

😑

و یک دعوای اساسی با دوست پسرش و بعد هم با خودش ساعت 3 شب داشتم 

و اخر تهمت اینکه من حرمت نون ونمکی ک خوردم نگه نمیدارم و ادم ب ظاهر دوستی هستم و دشمن شین هستم خورد

صرفا بخاطر اینکه نماینده تو گروه کلاس بهم گفت میشه نماینده انتخاب کنید خودتون من دیگه رفتم

و منم گفتم ممنون بخاطر زحمات  کلاس براتوون ارزوی موفقیت دارم

و این ینی خیانت ب هم اتاقیم دیگه مخم قفله

سومین دعوای این ترمم بود 

  • نمایش : ۲۳۱
  • saba dabs
    نه تو واقعا تو اون خوابگاه داری مورد ظلم واقع میشی :/
    چقدر درگیر حاشیه‌ان
    دارم دیونه میشم بخدا
    همش جنگ روانی 
    خیلی بچه ان صبا خیلییییی سطح فکر بچگانه ای دارن
    saba dabs
    والا در حالت عادی میگفتم خودتو از این ماجراها بکش بیرون ولی متاسفانه داری باهاشون زندگی میکنی. نمیتونی اتاقتو عوض کنی؟
    تو این قضیه اونان ک تو زندگی منن چ ربطی داره ب ادنا من با نماینده چطور صحبت میکنم اخه
    من کاریشون ندارم اصلا 
    الان اونان ک پا پیچ من میشن
    فتل فتلیان
    اخ امان از حاشیه 
    کلا نمیدونم چرا جوش اینجوریه !!!
    خبر رلم و نظر داشتم به دوتا دختر در اومده بخواطر اینکه یکم صمیمی رفتار کردیم درصورتی که اصلا خبری نبوده 
    فتل اخه اونا صرفا برا تو حرف در اوردن
    ولی واس من چی اومده رسما داره دعوا میکنه😑اونم ک طرز حرف زدن من ب بقیه کربطی نداره
    فتل فتلیان
    چی بگم  
    دقیقا همین چور چیزی که میگی رو دیدم که واسه بچه ها پیش اومده بود و چقدر ناراحت بودن
    گاه گاهی اندکی مینویسم ...